جمعیت زیادی روبرومون ایستاده بود. تعدادشون خیلی بیشتر از ما بود. بعضی هاشون آموزش دیده بودند و آماده هر اقدامی بودند.

بچه های ما حسابی خسته شده بودند. بعضی هاشون عقب تر از ما بودند و هنوز به ما نرسیده بودند.

من و حاج محمد و برادر خانمش روبروی جمعیت ایستاده بودیم. اوج درگیری های فتنه 88بود.

حاج محمد گفت: باید یه کاری کرد.

انگار که فکری به ذهنش رسیده باشه، با تمام توان و صدایی که داشت فریاد زد: یا حیدر!

جمعیت روبرو حسابی وحشت کردند و شروع کردند به عقب نشینی. 

حسابی گیج شده بودند. بچه های خودمون هم از عقب رسیدند و تونستیم همه رو متفرق کنیم✌️.

اون روز خود حضرت حیدر بهمون مدد کرد.

شهید مدافع حرم حجت‌الاسلام محمد پورهنگ

@modafeonharem


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها